به گزارش مشرق، پاییز سال 94 یکی از مسئولان بیمارستانی در تهران با پلیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک مردی جوان خبرداد. همزمان با آغاز تحقیقات پلیسی ـ قضایی معلوم شد این مرد به دلیل مسمومیت فوت شده است.
خانواده او با توجه به مشکوک شدن به مرگ فرزندشان در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران شکایت کردند و مدعی بودند پسر خانواده توسط دختر مورد علاقهاش به قتل رسیده است. با این شکایت بود که با دستور بازپرس محسن مدیرروستا، تحقیقات آغاز و زن جوان احضار شد. او مدعی بود در مرگ مرد جوان نقشی نداشته است.
در ادامه تحقیقات معلوم شد پسر جوان براثر نوشیدن آبمیوه مسموم فوت شده و قتلی در کار نیست. دختر جوان آزاد شد و پرونده با صدور جلب به دادرسی به دادگاه کیفری ارسال شد اما قضات دادگاه پس از بررسی پرونده ایراداتی به آن گرفتند و آن را چند روز پیش به دادسرای جنایی تهران ارسال کردند که دوباره از زن جوان تحقیق شود تا ابهامات موجود در پرونده رفع شود.
این زن باحضور در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران مورد تحقیقات قضایی قرار گرفت و به قاضی پرونده گفت: من و مرد فوت شده به طور اتفاقی با هم دوست شدیم و بعد از مدتی به هم علاقهمند شدیم و قرار بود ازدواج کنیم. اما او پس از مدتی اخلاق و رفتارش تغییر کرد. یک شب قبل از مرگ او با من تماس گرفت و در حالی که عصبانی بود، گفت باید او را ببخشم چون به من خیانت کرده و مدتی است با زنی جوان دوست شده است.
وی افزود: روز بعد قرار گذاشتیم که در مسیر آبمیوهای خورد. چند دقیقه بعد از نوشیدن آبمیوه حالش بد شد. سراسیمه از خودرو پیاده شدم و از مغازهداری در آن حوالی کمک خواستم که آب آوردند و روی سر و صورتش پاشیدم. به اورژانس زنگ زدم که با آمدن امدادگران او را به بیمارستان بردم و خودم به خانوادهاش خبر دادم.
بعد از پایان تحقیقات و رفع نواقص، پرونده به دادگاه کیفری ارسال شد.